در دنیایی که تیم ها خودسازمانده می شوند، آیا جایی برای مدیران وجود دارد؟
به طور مشخص. اگرچه چارچوب اسکرام به طور خاص به نقش مدیر اشاره نمی کند اما همچنان مدیران نقش مهمی در سازمان های چابک بازی می کنند.
به طور کل نقش مدیر در دنیای کمپانی ها مبتنی بر مدلی به نام فرماندهی و کنترل"command and control" شناخته می شود، در اینجا وظیفه مدیر این است که آنچه را که باید انجام شود شناسایی کند، به کارمند کار بسپارد و سپس اطمینان حاصل کند که کارمند کار را مطابق با آنچه که خواسته شده است انجام می دهد. نقش کارمند در این مدل صرفاً پیروی از راهبردی است که توسط مدیران طراحی شده است و همچنین اطمینان حاصل کند که کار به روش صحیح انجام می دهد.
نقش مدیر محصول یا Product Manager در اسکرام چیست؟
باید توجه داشت که مدیر محصول در اسکرام مدیر آدم ها نیست!
وجود مالک محصول کارایی و بهره وری را افزایش می دهد، توانایی تیم را برای ارائه ارزش به حداکثر می رساند، برای انجام این کار به طور موثر، یک مدیر باید نقش های زیر را انجام دهد:
- مدیر یک هدف روشن تعیین می کند که به تیم کمک می کند تا هدف داشته باشد و همچنین تیم را راهنمایی کند.
- مدیر موظف است ترکیب تیم را تغییر دهد که به بهبود سلامت کلی و عملکرد تیم در کل سازمان کمک کند.
- مدیر باعث ایجاد انگیزه در افراد می شود و باعث بهره وری بیشتر آنها می شود.
- مدیران نقش فعالی در مربیگری دارند و بازخوردهای مکرر و عملی در مورد عملکرد ارائه می دهند.
- مدیر به حفظ یکپارچگی تیم کمک می کند.
- مدیران در ترویج ارزش های چابک کمک می کنند
- مدیران به رفع موانع کمک می کنند، با اسکرام مسترها برای رفع موانع کار می کنند که منجر به موفقیت های بیشتر می شود.
مسئولیت های اصلی مدیر محصول در اسکرام چیست؟
مدیران نقشی حیاتی در سازمان ایفا می‌کنند به طوری که در هر بخش از مدل کسب‌وکار، مهارت‌های رهبری انجام شده توسط مدیر و توانایی عملیاتی کردن ساختار مدیریت متکی است.
حضور مدیر یک نیاز در هر بخش است، نقش او به طور قابل توجهی به کسب و کارها کمک می کند که منجر به سود شرکت، سازماندهی و حفظ عملکرد روان کسب و کار و در مجموع محیطی سالم می شود.
وظایفی که یک مدیر محصول انجام می دهد به شرح زیر است:
1. عملیات روزانه:
وظیفه اصلی یا مسئولیت یک مدیر در اسکرام این است که اطمینان حاصل کند که همه چیز در زمان مناسب و در راه درست در یک بخش یا گروهی از کارمندان اتفاق می افتد.
2. نماینده:
مدیران مؤثر به کارکنان خود اعتماد دارند و وظایف بر اساس نیازهای بخش تعیین می شود.
3. ایجاد انگیزه:
به عنوان یک مدیر، مسئولیت او برانگیختن تیم و هدایت آنها در فرآیند توسعه پروژه است.
4. ارتباطات
مهم‌ترین ابزاری که به عملکرد روان کسب‌وکار کمک می‌کند، ارتباطات است، کارکنان باید مأموریت و مقصد نهایی کسب‌وکار را بدانند، ارتباطات رسمی و غیررسمی در سازمان وجود داشته باشد تا همه در یک مسیر قرار گیرند. ارتباطات یک مدیر همچنین تضادها را حل می کند و درک بهتری را در بین همه ایجاد می کند.
این مطلب ادامه خواهد داشت ...
جهت ارسال ایمیل و یادآوری ادامه مطلب در سایت ثبت نام کنید.
مترجم و نویسنده : علی امینی
